حضانت فرزندان
چرا حضانت فرزندان بعد از 7 سالگی به پدر داده میشود ؟ در صورتی که مادر و فرزندان باهم رابطه بهتر وتمایل بیشتری به هم دارند؟
به این پرسش توجه به چند نکته بایسته است:
یک. قانونگذارى
1- 1. در قانونگذارى به طور معمول، وضع غالب و نوع انسانها ملاحظه مىگردد، نه موارد خاص و استثنایى. البته در صورت لزوم براى موارد استثنا نیز از طریق تبصره، قواعد جزئىترى وضع مىگردد.
1- 2. قوانین و روبناهاى حقوقى به طور عمده، باید در کل نظام حقوقى مورد توجه قرار گیرد. مسئله حضانت نیز جزئى از مجموعه حقوق مدنى اسلام است که بدون توجّه به کل مجموعه، فلسفه آن روشن نخواهد شد.
1- 3. در مسئله حضانت، امورى چند مورد توجه است؛ از جمله: عواطف مادر، عواطف پدر، عواطف فرزند (با توجّه به روانشناسى دختر و پسر)، مسائل مربوط به آینده فرزند (مانند شیوهها و مدلهاى الگوگیرى در زندگى)، مسائل تربیتى فرزند، حقوق اقتصادى و تأمین نیازهاى مادى فرزند، زندگى آینده پدر و مادر و ....
دو. حضانت در اسلام
اکنون باید دید آیین حیاتبخش اسلام با این مسائل چگونه برخورد نموده و چه راه حلى ارائه کرده است:
2- 1. اسلام تأمین کلیه نیازمندىهاى مادى فرزند را بر عهده پدر قرار داده است.
بنابراین حتى در زمانى که فرزند تحت حضانت مادر قرار دارد، پدر باید کلیه هزینههاى لازم را تأمین کند. بنابراین مادر هیچگونه تکلیفى در این زمینه ندارد.
2- 2. بر اساس فتاواى مشهور فقها، حضانت پسر تا دو سالگى و حضانت دختر تا هفت سالگى از آن مادر است.
2- 3. حضانت مادر نسبت به فرزند، به نحو «حق» است و از حقوق او به شمار مىآید؛ ولى تأمین مخارج و حضانت پدر به نحو «تکلیفى» است. از این رو مادر هرگاه بخواهد مىتواند از عهدهدارى امور فرزند شانه خالى کند؛ ولى مرد هرگز چنین حقى ندارد.
2- 4. زن و مرد، مىتوانند در مورد حضانت فرزند خود، به گونههاى دیگرى- که دلخواه آنان و صلاح فرزند را تأمین کند- به توافق برسند.
2- 5. اگر مادر به دلایلى صلاحیت عهدهدارى امور فرزند را نداشته باشد، امور وى به پدر واگذار خواهد شد. همچنین اگر پدر فاقد چنین صلاحیتى باشد، مادر مىتواند عهده دار حضانت شود. در صورت عدم پذیرش مادر و یا عدم صلاحیت هر دو، به حکم قاضى شخص دیگرى این مسئولیت را به دوش خواهد گرفت.
در قانون مدنى، با توجه به مصلحت طفل، امکان سلب حضانت از کسى که اصولًا باید داراى اولویت باشد، پیشبینى شده است. ماده 1173 در این باره مىگوید: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقى پدر یا مادرى که طفل تحت حضانت او است، صحت جسمانى یا تربیت اخلاقى طفل در معرض خطر باشد، محکمه مىتواند با تقاضاى اقرباى طفل یا به تقاضاى قیّم یا مدعىالعموم، هر تصمیمى را که براى حضانت مقتضى بداند اتخاذ کند».
بنابراین دادگاه مىتواند با شرایط یاد شده، حضانت را از پدر یا مادر- که حق تقدم دارد- گرفته، به دیگرى یا به شخص سوّم واگذار کند. براى مثال اگر مادر، فساد اخلاقى داشته باشد و یا پدر به مواد مخدر مبتلا شود- به نحوى که سلامت جسمى یا روحى کودک به خطر افتد- دادگاه مىتواند حضانت را به شخص دیگرى واگذار کند.
سه. حکمت احکام حضانت
3- 1. فرزند در نخستین دوران زندگى خویش، نیاز شدیدى به مهر مادر و مراقبتهاى ویژه او دارد؛ به گونهاى که هیچ چیز، جایگزین عواطف و مراقبتهاى او در این دوران نمىشود. مادر نیز دغدغه فوقالعادهاى در این باره دارد؛ بنابراین حکمت حضانت مادر در این دوران کاملًا آشکار است.
3- 2. فرزند در دوران کودکى، به الگوگیرى پرداخته و به تدریج شخصیتاش شکل گرفته و سامان مىیابد. از طرف دیگر به طور طبیعى دختر باید با رفتارهاى زنانه، مادرانه و عاطفى خو بگیرد و شخصیتپذیرى متناسب با جنسیت خود داشته باشد. از این رو بهتر است مدت بیشترى با مادر زندگى کند تا شخصیت او، بر اساس الگوى جنسى مناسب خود پرورش یابد. در مقابل، پسر نیز باید الگوى جنسى مناسب خود را یافته و متناسب با آن رشد کند. لازمه این مسئله نیز آن است که پسر، مدت بیشترى با پدر زندگى کند و هر چه زودتر به پدر ملحق شود.
3- 3. حقگونه بودن حضانت مادر و محدودیت نسبى دوران آن، موجب مىشود که زن از آزادى، فراغت و شرایط کافى براى زندگى مجدد برخوردار شود. در حالى که اگر حضانت فرزند براى زن تکلیفآور و طولانى مدت باشد؛ چه بسا دیگر نتواند موفق به ازدواج مجدد گردد و شکست او در زندگى نخستین، به ناکامى همیشگى او مبدل شود؛ زیرا بسیارى از مردان مایل به حضور فرزند دیگرى در خانه خود نیستند.
اما زن از این جهت مشکل چندانى ندارد و زنان بسیارى به جهت روحیات عاطفى، آماده پذیرش فرزندان مرد میباشند.
https://hawzah.net/fa/Question/View/65080/حضانت-و-سرپرستی-فرزندان
لینک کوتاه: https://b2n.ir/289078