بانوی آب

بانوی آب

بانوی آب در پیام رسان ایتا: @banooyeab

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

10 برداشت غلط و رایج درباره حجاب اجباری

1⃣یکم. ما #حجاب_اجباری نداریم، حجاب الزامی داریم. تفاوتش چیست؟ برای احکام فردی اجبار نداریم، الزام برای احکام اجتماعی است. مثل تفاوت حکم مستی در خلوت و جلوت، در خانه با خیابان. انشالله روشن است.

2⃣دوم. الزام حجاب برای باحجاب کردن بی حجاب ها نیست، بلکه برای صیانت از دموکراسی و دفاع از حق اکثریت است که اسلام را می خواهند. پس مدام ژست نگیرید که مگر چند درصد با اجبار حجاب، باحجاب شدند.

3⃣سوم. یک جامعه در انتخاب دین آزادست، اما در انتخاب از دین آزاد نیست. مردم ما اکثریت اسلام را می خواهند و حجاب جزئی از اسلام است. پس تکلیف رفراندوم هم روشن است. رفراندوم برای انتخاب اصل دین است نه جزئیاتش. 

4⃣چهارم. اینکه الزام حجاب در صدر اسلام بوده یا نه، سوال غلطی است.چون هیچ زن آزاده مسلمان بی حجاب در صدر اسلام وجود نداشته است . زنان مسلمان خودشان پایبند حجاب بودند و ان را نشانه آزادگی و کرامت خویش می دانستند . بی حجابی با فرض اینکه نبوده است باز هم مهم نیست. الزام اجتماعی حجاب از احکام تعزیری است که متناسب با زمان و مکان و شرایط اتخاذ می شود. مثل بسیاری دیگر از قوانین که زمان پیامبر نبوده و امروز هست و شرعی است. 

5⃣پنجم. بدحجابی در ایران ناشی از بی دینی نیست، ناشی از سبک زندگی غربی است. نشانه اش نیز حیا و عفت زنان ماست و نه ظاهرشان. پس از روی ظاهر نگوئید مردم حجاب نمی خواهند؛ این بند بسیار مهم است.

ادامه دارد...
✍🏼 #محسن_مهدیان


💧به بانوی آب بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e

  • سارا طالبی

 

آرات حسینی

  • سارا طالبی

سؤال مخاطب:

می‌خواستم در مورد حجاب دختران قبل از 9 سالگی سؤال کنم. دخترم پنج ساله است و علاقه‌ی زیادی به چادر دارد. اطرافیان کمی مسخره می‌کنند و می‌گویند: «زود است!»، امّا من اعتقاد دارم قبل نه سالگی حجاب کم‌کم شکل می‌گیرد و شاید دیگر نشود بعد نه سالگی بچّه را به سرکردن روسری یا چادر مجبور کرد. از استاد تراشیون می‌خواهم که بیشتر در مورد حجاب و نحوه‌ی پوشش دخترها قبل از نه سالگی –که تا چه حدّی می‌تواند باشد- با توجّه به عرف و اسلام توضیح دهند.


🖌پاسخ استاد تراشیون:

همان‌گونه که قبلاً گفته‌ایم فطرت دختران بر اساس حیاست. در روایت هم آمده که "اگر حیا ده بخش باشد نه بخش آن را خداوند در دختران و زنان قرار داده است." حفظ این نه بخش حیا و فطرت به دست ماست، یعنی اگر خدای نکرده ما با فطرت بچّه‌ها مقابله کنیم ممکن است بچّه‌‌های ما به‌تدریج کم‌حیا یا بی‌حیا شوند و برایشان این موضوع خیلی مهم نباشد. برای بچّه‌‌ها - خصوصاً دختر خانم‌‌ها- ما باید از بدو تولّد به حیای آن‌ها توجّه داشته باشیم. چند نکته را می‌گویم که می‌خواهم شنوندگان بزرگوار خوب به این نکات دقّت کنند.


1⃣ به عنوان مثال نگوییم: «چون پدر بچّه است!» بچّه‌ی دو ساله را با او به حمام بفرستیم یا بگوییم پدرش بچّه را عوض کند. نگوییم: «باباش است و محرمش است!» این‌ها منجر به همان کم حیایی می‌شود و ممکن است به فطرت بچّه آسیب ببیند. بنابراین کارهایی که با حیا و فطرت حیاگونه‌ی دختران ارتباط دارد، باید مادر متولّی آن‌ها باشد. عیبی ندارد که در کارهای دیگر پدر کمک‌کار مادر باشد؛ مثلاً مادر در آشپزخانه کار دارد، غذایی، میان‌وعده‌ای یا غذای کمکی را برای بچّه‌ی 7-8 ماهه آماده کرده است، اشکالی ندارد پدر به بچّه غذا بدهد، ولی بخشی که مرتبط با حیای بچّه‌هاست سعی کنند با مادر باشد. حتّی مادر هم باید دقّت کند و توجّه داشته باشد که از میزان ضرورت، مثلاً بیش از نیاز پوشش بچّه را کم نکند. برخی مادران می‌گویند: «بچّه‌ام است، دخترمه، در خانه است، من مامانش هستم، محرمش هستم» و بچّه‌ی 2-3 ساله عریان در خانه بدو بدو کند؛ نه! این آسیب‌های دیگری می‌زند، یعنی مقابله با فطرت بچّه‌هاست. وقتی هم که یک مقداری بزرگ‌تر می‌شود نیز همین‌گونه باید رفتار کنیم، مثلاً او را به مهمانی‌‌ها که می‌بریم، باید خیلی دقّت کنیم. متأسّفانه الآن اشتباهی که در حال رخ دادن است و ما به آن توجّه نداریم این است که می‌گوییم: «چون این‌ها محرم‌ هستند، اشکالی ندارد»، مثلاً عروس هرجور بخواهد جلوی می‌پوشد که محرمش است! محرم هم که باشد، نباید بی‌حیاگونه یا کم‌حیا مقابل او حاضر شود، باید این را دقّت کنند. بچّه‌‌ها هم همین‌طور مثلاً بگویند:« اگر لباسش جلوی پدربزرگش کم بود اشکالی ندارد»، یا «عموش است اشکالی ندارد»، یا «دایی‌اش اشکالی ندارد»، حتّی ما می‌گوییم باید مراقب عمّه و خاله‌ی دختر هم بود. باید پوشش حیاگونه در حضور دیگران در همه‌ی مراحل کودکی بچّه توجّه بشود. خیلی باید دقّت کنیم که مثلاً بچّه هر وقت نیاز به عوض کردن داشت خاله‌اش او را عوض نکند. باید مادر متولّی همه‌ی این امور باشد که بچّه در این موارد دست به دست نشود.


2⃣ نسبت به محیط‌های بیرونی هم همین‌طور، مگر ما می‌خواهیم با بچّه‌هایمان به دیگران پز بدهیم؟ گاهی اوقات انسان حس می‌کند برخی افراد این‌گونه‌اند، مثلاً یک تاپ و دامن کوتاه تن بچّه می‌کنند که مثلاً «این‌طوری شیک تر است!» ما باید آینده را نگاه کنیم، این مسئله هم به خود فرد آسیب می‌زند هم به جامعه. گاهی اوقات می‌بینیم و می‌شنویم و چون کار ما مشاوره است با لایه‌های آلوده‌ی مشکلات مردم در ارتباطیم، در مشاوره می‌گوید: «دخترم شش ساله است، پسر فامیل به او دست زده است!» ما اوّلین سؤالی که می‌کنیم این است: «پوشش و لباس او چگونه بوده است؟» گاهی اوقات این موضوعیت دارد. گاهی رنگ‌ها و مدل‌هایی را تن بچّه می‌کنیم که تحریک‌کننده است، باید به این موارد دقّت کرد. این مسئله به طرف مقابل هم ضربه می‌زند، زیرا او هم به رشد عقلی کاملی نرسیده است. پس در محیط‌های عمومی‌ هم باید بچّه‌ها را باحیا ببریم.

  • سارا طالبی

خاطره ای بسیار زیبا از یکی از مخاطبان عزیز:✨✨✨✨✨
#و_خدایی_که_دراین_نزدیکیست🌹🌹🌹🌹


یک بار در یکی از ایستگاههای مترو در حالیکه خسته و کوفته از کلاس میرفتم خونه چشمم خورد به یک دختر با یک شنل سبز ... یک آن نگاهمون بهم گره خورد
ولی زود نگاهمو چرخوندم در حالی که تو فکرم این افکار ردو بدل میشد چرا اینجوری لباس پوشیده؟
بخاطر مد؟ ولی اون دختر همه جاش پوشیده بود و اشکالی تو پوششش نبود
یاد یه گزارش از بمبارن شبمیایی هیروشیما افتادم و نوزادان متولد شده بدون دست بعد بمباران...
قطار رسید و من بی درنگ و بدون توجه به اون دختر سوار قطار شدم
وای خدای من قطار خیلی شلوغ بود جای نشستن نبود اما یکجای خالی برای تکیه دادن پیدا کردم چون بخاطر خستگی  نای ایستادن نداشتم
تو اون ازدحام دختر شنل پوش که جلوم ایستاده بود آروم دم گوشم گفت:
ببخشید خانم موهام اومده بیرون میشه کمکم کنی بزاریشون داخل!
شکه شده بودم گفتم آره عزیزم
و آروم موهاشو یعنی چندتا دونه تارموشو کردم زیر روسری
تشکر کرد و من بالبخندسرشار از شرم...
نگاش نکردم... خودمو زدم به اون در... احساس کردم نمیخواد کسی متوجه بشه و ....
سرمو انداختم پایین... دلم میخواست بغلش کنم ببوسمش و بهش بگم بوی خدا میدی
بغض گلومو گرفته بود ....
اطرافمان پر لود از دخترکانی که غرق در آرایش بودند  باگیسوانی پریشان اطراف و اصلا توجه نداشتن که روسریهایشان از سرشان سر میخورد.... اما دستی نبود برای پوشاندنشان!💙💛💚❤️
خدای من چقدر تفاوت....
دوست داشتم فریاد بزنم....  از این فرشته ی معصوم یاد بگیریم... که نه جایی برای تکیه دادن داشت و نه دستی برای گرفتن دستگیره که خودشو از افتادن موقع تکانها و ترمزهای قطار حفظ کنه... اما حواسش به حفظ حجابش بود خجالت زده بودم ...
غرق در همین افکار پریشان بودم و اصلا نفهمیدم اون فرشته ی شنل پوش کی از قطار پیاده شد....

  • سارا طالبی