از خانمها نیز کسانی به درجه اجتهاد و مقامات بسیار بالای علمی رسیده اند، مانند مرحومه خانم امین؛ لیکن مسأله مرجعیت تقلید غیر از مسأله اجتهاد صرف است؛ زیرا مرجعیت نوعی زعامت و رهبری دینی است و به فتوای جمیع مراجع یکی از شرایط مرجعیت «مرد بودن» است.
برای بررسی این مطلب لازم است دو مقدمه را ذکر نماییم:
1- وظیفه ما این است که از احکام ظاهری تبعیت نماییم، زیرا، راهی به سوی احکام جز از طریق ادله ظاهری از جمله فتوای مجتهد نداریم. پس اگر بعدا معلوم شد که این احکام ظاهری با احکام واقعی مطابق بوده که خیلی خوب است و ما همانگونه عمل کردهایم که شارع مقدس خواسته است. و اگر مطابق نبود ما در نزد شارع مقدس معذور هستیم؛ زیرا راهی را که او به ما نشان داده بود رفتهایم. حال اگر اصابت به واقع نکرده و ما را به مقصود نهایی شارع مقدس نرسانده است تقصیری متوجه ما نیست بلکه چه بسا به خاطر همین تبعیت از فرمان شارعمأجور هم باشیم. مقصود از بیان این مقدمه این است که احکامی که در دست ما است ولو باید در عمل همینگونه رفتار نماییم، اما درپارهای از موارد مانند آنجا که اختلاف بین فقها وجود دارد، میتوان احتمال داد که حکم الهی به گونهای دیگر باشد.
2- مرجعیت تقلید گرچه توفیقی الهی است و خالی از عنایات امام زمان(عج) نیست، اما قبل از آن که یک منصب اجتماعی باشد و بیشتر از آن، یک مسؤولیت سنگین الهی و اخروی است و چه بسیار بودهاند بزرگانی که با اجتماع شرایط از مرجعیت گریزان بودند.[1] بنابراین اگر هم چنین مسؤولیتی به شخصی واگذار نگردد در واقع بار آخرتی او سبکتر شده است.
پس از بیان این دو مقدمه، نظر مشهور آقایان فقها این است که زن نمیتواند مرجع تقلید برای همه اعم از زن و مرد باشد، حال ممکن است حکم واقعی الهی هر کدام از این دو نظر باشد. هر گروه از این آقایان، نظری را که به آن رسیدهاند براساس ادله شرعی و روش متعارف اجتهادی است و نظر و فتوای آنان مستند به منابع و مبانی شرعی است.
- ۰ نظر
- ۰۸ تیر ۹۹ ، ۱۵:۳۶