بانوی آب

بانوی آب

بانوی آب در پیام رسان ایتا: @banooyeab

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۳۶ ب.ظ

سعادت و شقاوت نوزاد

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ. ــــ سعادتمند کسی است که در شکم مادرش سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در شکم مادرش شقاوتمند شد.» (نهج الفصاحة ، ص۵۳۰)
در تفسیر این گونه روایات باید متوجّه بود که :
اوّلاً در فرهنگ اهل بیت (ع) مختار بودن انسان امری مسلّم بوده ، عاقبت اخروی انسان به دست اختیار وی سپرده شده است. در برخی روایات نیز قسمتی از این حدیث با تغییر تعبیر داده که می تواند نمایشگر این باشد که اهل بیت (ع) نمی خواسته اند با اینگونه احادیث اختیار را خدشه دار نمایند. در روایتی از نبی اکرم(ص) آمده است: « السَّعِیدُ مَنْ وُعِظَ بِغَیْرِهِ وَ الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّه ــــ سعادتمند کسی است که از وضع دیگری پند بگیرد و شقاوتمند کسی که در شکم مادرش شقاوتمند شد.» (بحار الأنوار ، ج ۷۴ ،ص۱۳۵ )
ثانیاً طبق روایات متعدّدی همه ی انسانها با فطرت توحیدی به دنیا می آیند و انحراف آنها از جادّه ی توحید ثانوی و به سبب امور خارجی و اختیار خود اوست. نبی مکرّم اسلام فرمودند: « کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه ــــ هر نوزادی بر اساس فطرت متولّد می شود ، پس والدین او وی را یهودی و نصرانی و مجوسی می کنند.» (بحار الأنوار ، ج ۵۸ ،ص۱۸۷ )


بنا بر این ، در تفسیر روایات مربوط به سعادت و شقاوت ذاتی ، باید راهی را پیمود که تعارضی با این دو امر مسلّم نداشته باشد ؛ چون معصوم (ع) سخن حقیقتاً متعارض نمی گوید ، پس اگر تعارضی بین دو آموزه ی صحیح دیده می شود ظاهری بوده نیازمند تفسیر درست است. بر همین اساس به پاره ای از تفاسیر که از این روایت شده اشاره می شود.
الف ـ « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص : «الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ » ، فَقَالَ الشَّقِیُّ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ وَ هُوَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیَعْمَلُ أَعْمَالَ الْأَشْقِیَاءِ وَ السَّعِیدُ مَنْ عَلِمَ اللَّهُ وَ هُوَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیَعْمَلُ أَعْمَالَ السُّعَدَاءِ قُلْتُ لَهُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ ص : «اعْمَلُوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ » فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُوهُ وَ لَمْ یَخْلُقْهُمْ لِیَعْصُوهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ فَیَسَّرَ کُلَّا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَیْلُ لِمَنِ اسْتَحَبَّ الْعَمَى عَلَى الْهُدَى ـــــــ محمد بن ابى عمیر گوید: از أبو الحسن حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام سؤال کردم از معنى قول رسول خدا (ص) که : « الشقى من شقى فی بطن امه و السعید من سعد فی بطن امه » ؛ امام (ع) فرمود: شقاوتمند کسى است که خدا دانسته که او به زودى اعمال بدبختان را انجام می دهد و حال آنکه او را در شکم مادرش باشد و سعادتمند کسى است که خدا دانسته که او به زودى اعمال نیکبختان را انجام می دهد و حال آنکه او را در شکم مادرش باشد. به آن حضرت عرض کردم : پس معنى قول پیغمبر (ص) چیست که فرمود:« عمل کنید که هر کس براى کارى که براى آن آفریده شده آماده و مهیّا است. » امام (ع) فرمودند: خداى عزّ و جلّ جنّ و انس را آفرید از براى آنکه او را بپرستند و ایشان را نیافرید از براى آنکه او را نافرمانى کنند و این معنى قول خداى عزّ و جلّ است که « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ـــ نیافریدیم جنّ و آدمیان را مگر برای آنکه مرا بپرستند.» پس هر کسی را آماده نموده (امکانات لازم را به وی داده ) براى آنچه که او را برای آن هدف آفریده است. پس واى بر کسى که کورى و گمراهى را بر راه راست برگزید. » (التوحید للصدوق ،ص ۳۵۶ )
ب ـ برخی دیگر گفته اند: مقصود از این جمله این است که شقاوت بنده مستند به سوء اختیار خود او است و اختیار از ذاتیات انسان است و ذاتی هر موجودی به تصریح حکما در عالم خارج عین آن شیء و تمام آن می باشد و جزء ذات بودن آن در مقام تحلیل ذهنی است.(ر.ک: بدایة الحکمة ، مرحله پنجم ، فصل چهارم). پس اختیار در مقام واقع عین وجود انسان و تمام حقیقت اوست و تمایز آن با دیگر امور ذاتی به اعتبار است. به تعبیر دیگر ، حقیقت انسان به نفس اوست که صورت وی می باشد و نفس یک حقیقت بسیط است که اختیار یکی از ظهورات آن می باشد. و چون شقاوت به طور استقلال مربوط به همان سوء اختیار است و هیچ چیز دیگر به طور کامل در آن دخالت ندارد ، این جمله صحیح است که هر که شقى شده از شکم مادرش شقى شده ؛ یعنى شقاوت او مستند به اختیار او است که عین وجود او می باشد و در شکم مادر هم همراه او بوده است و به عبارت دیگر این جمله کنایه است از نفى هر گونه مؤثّرى در شقاوت انسان جز ذات خودش و سوء اختیارش. ( ر.ک: روضه کافى ، ترجمه و شرح کمره اى ، ج ۱، ص۱۵۳)
ج ـ علّامه طباطبایی در کتاب رسائل توحیدی تفسیری فلسفی و بسیار دشوار از این روایت ارائه نموده اند که لبّ آن را بیان ولی توضیح تفصیلی اجتناب می شود ؛ چرا که فهم دقیق این تفسیر نیازمند داشتن اطّلاعات عمیق فلسفی است.
ایشان فرموده اند:
۱ـ علّت نظام مادّی ناظم موجود در عالم مثال است و نظام مثالی تنزّل یافته ی نظام عالم عقول و مجرّدات تامّه می باشد ؛ آیه ی ۲۱ حجر « وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» نیز مؤیّد این حقیقت می باشد.
۲ـ نظام عالم عقول و مثالی ، ثابت و غیر قابل تغییر می باشد ؛ لذا نظام مادّی نیز تغییر و تبدیل را بر نمی تابد ؛ چون معلول تابع علّت خود است و محال است معلول تغییر یابد ولی علّت ثابت باشد. پس برای نظام مادّی صورتی تغییر ناپذیر در عالم مجرّدات وجود دارد ، که از آن تعبیر می شود به قضاء الهی یا لوح محفوظ.
۳ـ تمامیّت موجود مادّی به مادّه است که حامل استعداد می باشد ، و همین مادّه است که موجب می شود در مقام مقایسه ، موجودات مادّی متغیّر و متبدّل جلوه نمایند ولی هر موجودی به خودی خود ثابت است و محال است شیء واقع ، از آنچه بر آن است منقلب گردد. به عبارت دیگر هر موجود مادّی در موجودیّت خود متغیّر است ولی از موجودیّت خویش تبدّل ندارد. از این مقام تغییر و تبدّل اشیاء تعبیر می شود به قَدَر الهی یا لوح محو و اثبات.
پس برای هر موجود مادّی دو نظام در عالم مثال عقول موجود است که یکی در مقام تحقّق مادّی متغیّر بوده متعلّق بداء و محو و اثبات الهی قرار می گیرد ولی نظام دیگر همواره ثابت است. و آنچه روایات سعادت و شقاوت از آن خبر داده اند آن چیزی است که در قضاء الهی است که علم محتوم خداوندی است. لذا نه اختیار و حرکت اختیاری شخص در تنافی نیست.
د ـ مرحوم فلسفی در تفسیر این حدیث گفته اند: « دیوانگى ، حماقت، کوریهاى مادرزادى ، فلج ، صرع ، دو سر روى یک گردن ، دو بدن روى یک کمر داشتن و دهها انحرافهاى دیگرى نظیر اینها ممکن است در شکم مادر دامنگیر فرزند شود. بدیهی است چنین بچه اى در شکم مادر گرفتار بدبختى و شقاوت است. بدبخت کسى است که شقاوت در رحم مادر دامنگیرش شود. یکى از صفات خطرناکى که از راه وراثت به فرزندان منتقل مى شود جنون است. پدر و مادر دیوانه فرزند دیوانه مى آورند و این خود قانون اجتناب ناپذیر طبیعت است. مولود دیوانه نه تنها خودش بدبخت است بلکه می تواند منشأ بدبختى جامعه شود.» ( الحدیت ، روایات تربیتى ، ج ۳ ، ص۱۴۰)
مرحوم فلسفی در این بیان ، سعادت و شقاوت را به معنی عرفی آن گرفته اند نه به معنی سعادت و شقاوت حقیقی و اخروی. از نظر اهل دنیا امور یاد شده در کلام ایشان بدبختی شمرده می شوند ولی چه بسا کسی با نقص عضو و امثال این امور متولّد شود ولی در آخرت خوش عاقبت گردد. جنون نیز به حقیقت شقاوت نیست ، چرا که شقاوت حقیقی تابع تکلیف است و مجنون مکلّف نیست ؛ لذا اگر چه وارد بهشت خاصّ نشود ولی وارد جهنّم نیز نمی شود. بنا بر این ، اگر چه سخن مرحوم فلسفی فی نفسه درست است ولی سخت بتوان آن را به عنوان تفسیر این گونه احادیث دانست.
هـ ـ برخی نیز گفته اند مراد از امّ ، مادر بشری نیست بلکه منظور دنیاست که انسان در شکم آن در حال گذراندن دوران جنینی خود است و مرگ هنگام تولّد در عالم برزخ می باشد. لذا معنی حدیث نبوی چنین است که « سعادتمند کسی است که در دنیا سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در دنیا شقاوتمند شد.»
شاهد این ادّعا آن است که امیرمومنان (ع) در حکمت ۳۰۳ نهج البلاغه فرموده اند: « النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ ــــ مردم فرزند دنیا هستند و شخص به خاطر دوست داشتن مادرش ملامت نمی شود. »
و ـ همچنین گفته شده ، مراد از امّ ، بهشت و جهنّم می باشد ؛ چرا که خداوند متعال فرمود: « وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ ؛ فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ ؛ وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ ؛ نارٌ حامِیَةٌ ـــــ و امّا کسى که ترازوهایش سبک است ،پس مادر او «هاویه» می باشد. و تو چه مى دانى«هاویه» چیست؟! آتشى است سوزان!»(القارعه:۸ ، ۹). پس اگر جهنّم مادر شقاوتمندان است که آنان را در آغوش خود جا می دهد ، بهشت نیز مادر سعادتمندان می باشد.
ز ـ همچنین گفته شده ، منظور از « امّ » ، جامعه ی و آبادی است ؛ یعنی« سعادتمند کسی است که در متن جامعه سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در متن جامعه شقاوتمند شد.». شاهد این تفسیر آن است که در قرآن کریم ، از شهر و آبادی با عنوان « امّ » یاد شده است ؛ « وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى حَتَّى یَبْعَثَ فی أُمِّها رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ ــــ و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى کرد تا اینکه در مادر آنها ( کانون آنها) پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند.» ( القصص:۵۹)

منبع:

https://www.porseman.com/article/%D8%B3%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%88-%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%AD%D9%85-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1/8440

  • سارا طالبی

شبهات درباره بانوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی