مشورت با زن
چرا دراسلام توصیه شده با زنان مشورت نکنید درحالی که در قران کریم ملکه سبا بهترین تصمیم را گرفت اما مردان تصمیمیات درستی نگرفتند و اگر زنی در زندگی زناشویی تصمیم درست و عقلانی به نسبت مرد داشته باشد تکلیف چیست؟
شاید این پرسش به ذهن بسیاری از اندیشمندان علوم اسلامی و کسانی که در زمینه های گوناگون دینی به خصوص مباحث مربوط به حقوق بشر از نگاه اسلامی به تحقیق و پژوهش می پردازند، خطور کرده باشد و یا از زبان شبهه افکنان در دین شنیده باشند که اگر مشورت اصلی عام در روابط بین انسان ها (چه زن و چه مرد) است۱و اگر زنان و مردان از نظر گوهر انسانی به استناد قرآن کریم که می فرماید: (یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا)۲، از حقیقتی یکسان و واحد برخوردارند و هیچ برتری میان آن ها وجود ندارد، مگر به تقوای الهی۳؛ چرا در روایات زیادی از مشورت با زنان نهی شده است۴ و یا بیان گردیده که با آنان مشورت کنید و بعد مخالفت نمایید؟۵
برای روشن شدن این موضوع و پاسخ به این پرسش، با تفحصی که در آراء برخی از اندیشمندان صورت گرفت، از چند طریق می توان به توضیح و تبیین این گونه روایات پرداخت.
1. این روایات نظیر قضایای شخصیه است
برخی از دانشمندان علوم اسلامی بر این باورند که بیشتر این گونه روایات نظیر قضایای شخصیه هستند و یا اینکه با توجه به شرایط مخصوص آن عصر یا آن موضوع بیان شده اند؛۶ یعنی گاهی در بعضی از روایات می بینیم که از یک حادثه یا موضوعی به خاطر یک سلسله عوامل تاریخی، زمانی و مکانی ستایش و یا نکوهش شده است. این تعریف ها و توبیخ ها نمی تواند ملاک و دلیل بر خوب بودن و یا بد بودن ذات و طبیعت آن شیء یا آن منطقه باشد؛ بلکه مخصوص دوره و زمان یا اشخاص خاص است. پس نمی توان آن ها را به زمان ها و افراد دیگر نیز تعمیم داد؛ بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که اساس بخشی از نکوهش هایی که در مورد زنان وارد شده، از این دست بوده و نمی خواهد ذات و طبیعت زنان را مورد نکوهش قرار دهد؛ بلکه مقطعی بوده و مربوط به گروه خاص و زمان خاص است. همانند روایاتی که در نهج البلاغه از زبان حضرت علی(ع) در مورد زنان وارد شده است؛ زیرا این سخنان در ظاهر به جریان جنگ جمل و فتنه بزرگی که توسط یک زن در آن مقطع تاریخی به وجود آمد، برمی گردد. در جریان این جنگ، عایشه علی رغم تأکید قرآن مجید که به همسران پیامبر(ص) فرموده بود: «در خانه هایتان بمانید و همانند زنان دوران جاهلیت قدیم با اظهار زینت هایتان به خودنمایی نپردازید»۷ و نیز علی رغم اینکه پیامبر(ص) به همسر خود عایشه گوشزد کرده بود که از فتنه ای که در ضمن آن سگ های حوأب پارس می کنند، بپرهیزد؛۸ سوار بر شتر شد و با تحریک طلحه و زبیر در مقابل امیرالمؤمنین(ع) به پاخاست و سرانجام شکست خورد. پس از آن بود که امیرالمؤمنین(ع) بسیاری از این سخنان را نسبت به زنان ایراد فرمودند. بنابراین نمی تواند کلی و مربوط به خصوصیات ذاتی زنان بوده باشد.
2. بررسی روایات با توجه به بعضی از مفاهیم علم اصول
برخی دیگر از اندیشمندان علوم اسلامی با توسل به برخی از قواعد علمی علم اصول، این گونه روایات را مورد بررسی قرار داده و به دلیل متقن نبودن آن ها، استدلال به این گونه روایات را مردود دانسته اند. آن ها معتقدند که این روایات بر بیش از کراهت مشورت با زنان بر چیز دیگری دلالت ندارد؛ بلکه این دسته از احادیث با دسته دیگری از روایات تعارض عموم من وجه دارند؛ یعنی در حالی که اطلاق این روایات، زنان عاقل و کار آزموده و نیز زنان فاقد این ویژگی ها را شامل می شود، با دسته ای دیگر از روایات که مشورت با افراد خردمند و با تجربه را توصیه می کنند؛ تعارض دارند؛ مانند روایتی از امام علی(ع) که فرموده است: «ایاک و مشاوره النساء إلا من جَرَّبَتْ بکمال عقل».۹ اطلاق این دسته از روایات هم مردان و هم زنان را در بر می گیرد. از این رو حکم زنان خردمند مورد تردید قرار می گیرد؛ زیرا مشورت با آن ها از یک سو مورد نهی قرار گرفته و از سوی دیگر مورد سفارش قرار گرفته است. در این حالت می توان به این برداشت رسید که روایات اخیر به دلیل آنکه تخصیص نخورده (یعنی نگفته است با افراد عاقل مشورت کن، مگر با زن ها) بر احادیث نهی کننده مقدم می شوند و در نتیجه جواز مشورت با زنان خردمند وکار آزموده برداشت می شود.۱۰
بر فرض اینکه کسی در این برداشت مناقشه کند، باز هم نمی تواند ناپسند بودن مشورت با زنان را اثبات نماید؛ زیرا بر مبنای استدلال برخی از علمای علم اصول در تعارض دو دلیلی که با یکدیگر نسبت عموم و خصوص من وجه دارند، قاعده تساقط، اعمال می گردد و بنا بر مبنایی دیگر که این موارد قاعده تخییر را اجرا می کنند، می توان به روایات جواز استناد کرد و در نتیجه مطلوب بودن مشورت با زنان خبره و عاقل را اثبات نمود.۱۱
3. بررسی سندی روایات
در بررسی سندی این گونه روایات، آن گونه که برخی از اندیشمندان علم درایه الحدیث و رجال در کتب خود به آن پرداخته اند، بسیاری از این گونه احادیث از سندی صحیح برخوردار نیستند؛ زیرا برخی از این روایات در اسنادشان ارسال وجود داشته و بعضی دیگر راویان شان توثیق نشده اند و ضعیف هستند و برخی هم مرفوعه می باشند و بعضی نیز از طریق اهل سنت نقل شده اند.۱۲ بنابراین اگر بخواهیم روایتی را به یکی از معصومین(ع) نسبت دهیم، ابتدا باید آن روایت سندشناسی شده و سالم بودن آن و ثقه بودن راوی آن مورد بررسی دقیق قرار گیرد. علاوه بر اینکه در روایات اسلامی مهم ترین راه برای باز شناسی روایات صحیح از غیر صحیح ارائه روایت بر قرآن است که اگر موافق با قرآن بود، باید آن را پذیرفت و اگر مخالف با صریح قرآن بود، از آن دست بکشید و آن را رها کنید.۱۳ قرآن کریم نیز به صراحت بیان می دارد که: (وَ أْتَمِرُوا بَینَکمْ بِمَعْرُوفٍ)؛۱۴«با یکدیگر به شایستگی و خوبی مشورت و سازش کنید».
بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که این دست از روایات، نمی تواند دلیل محکمی بر عدم مشورت با زنان و مخالفت با رأی و نظر آنان باشد.
4. بررسی دلالتی روایات منع مشورت با زنان
اگر چشم بر تمامی این استدلالات ببندیم و بپذیریم که این گونه روایات از قضایای شخصیه نبوده و هیچ اشکالی در استدلال به آن ها وجود ندارد و از نظر سندی نیز مشکلی ندارند و از پیشوایان گرامی اسلام در خصوص زنان صادر گردیده است، باز با تعمق بیشتر در آن ها به این نتیجه خواهیم رسید که معنای این دسته از روایات این نخواهد بود که زنان در گوهر انسانی خود نسبت به مردان دچار کمبود و نقصان هستند؛ زیرا خداوند می فرماید: « ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (این ها ملاک امتیاز نیست؛ بلکه) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و آگاه است».۱۵ همچنین نمی توانیم بگوییم آنان مورد ذم و نکوهش بزرگان دین قرار گرفته اند؛ زیرا در بسیاری از روایات معصومین(ع) زن ها مورد اکرام فراوانی از سوی آنان قرار گرفته اند؛۱۶ بلکه بیانگر این واقعیت است که زن ها به جهت قرار گرفتن در بطن خانه و خانواده و سامان بخشی به امور آن و اشتغال به تعلیم و تربیت کودکان، در بعضی از حوزه های زندگی به جهت معلومات کم نباید مورد مشورت قرار گیرند، همان گونه که این قانون در مورد مردان نیز صادق است.
از سوی دیگر مقام مشورت، مقامی است که انسان در نظر دارد از عقل و درایت دیگران در موضوعی که خود نتوانسته است جوانب و سر انجام آن را دریابد و به یک جمع بندی صحیح فائق آید، طلب استمداد و یاری نماید تا بر مشکل خود چیره گردد. در چنین موقعیتی، انسان به ناچار به سراغ کسانی خواهد رفت که از فکر و نظر خوبی برخوردار بوده و اندیشه آنان زیر پرده ای از جهل و احساسات پنهان نشده باشد.
بنابراین اگر زمانی شرایطی به وجود آید که، این نقصان وکمبودها از بین برود، می توان از نظرات مشورتی بانوان در زمینه های گوناگون بهره برد؛ همان گونه که در برخی از روایات زنانی که از قدرت فهم و تجربه کافی برخوردار باشند، از منع مشورت استثناء شده اند. در سخنی از امیرالمؤمنین(ع) می خوانیم: «ایاک و مشاوره النساء الا من جربت بکمال عقل؛۱۷ از مشورت با زنان بپرهیز، مگر زنانی که قدرت فهم آنان را آزموده باشی».
این سخن بیانگر آن است که این دستورات تعبدی نیست و شرایط سالم و مناسب می تواند این کمبودها را مرتفع سازد. حتی در برخی از روایات فرمان داده شده است که در زمینه ازدواج و برخی مسائل خانوادگی با زنان به مشورت بپردازید. امام صادق(ع) فرموده است: «تستأمر البکر و غیرها و لاتنکح الا بأمرها؛۱۸ دوشیزه گان و بانوان مورد مشورت قرار گیرند و جز با خواستشان به ازدواج در نیایند». همچنین در روایتی وارد شده است که پیامبر(ص) دختری را برای مردی خواستگاری کرد؛ پدر دختر از ایشان اجازه گرفت که در این زمینه با همسرش مشورت کند و رسول گرامی اسلام(ص) به او اجازه این کار را داد.۱۹
در جریان صلح حدیبیه نیز پس از امضای قرار داد میان پیامبراکرم(ص) و مشرکان، قرار بر آن شد که مسلمانان آن سال را به مکه نروند؛ بنابراین رسول خدا(ص) به مسلمانان که برای حج محرم شده بودند، دستور داد که قربانی نموده و تقصیر نمایند؛ اما هیچ کس به دستور پیامبر(ص) عمل نکرد. رسول خدا(ص) بر امّ سلمه وارد شد و جریان را ذکر فرمود. ام سلمه به ایشان پیشنهاد کرد که شما خود قربانی کنید و حلق نمایید و با کسی سخن مگویید. پیامبر(ص) بیرون آمد و آن پیشنهاد را انجام داد؛ مسلمانان نیز از ایشان تبعیت نمودند.۲۰
همچنین در منابع تاریخی وارد شده است که امام علی (ع) در مورد تعیین وظایف خود و همسرش حضرت زهرا(س) در منزل به مشورت پرداختند و سپس تصمیم گرفتند که برای تعیین تکلیف نزد رسول خدا(ص) بروند و از آن حضرت نظرخواهی نمایند.۲۱
در قرآن کریم نیز نسبت به از شیر گرفتن کودک، شور و مشورت والدین ملاک قرار گرفته است: (فإنْ أرَادا فِصَالاً عَنْ تَراضٍ مِّنهُما وَتَشَاوُرٍ فَلاَجُناحَ عَلَیهِمَا)؛۲۲«اگر با رضایت و مشورت خواستند کودک را از شیر بگیرند، مانعی ندارد».
از مطالب بیان شده چنین می توان نتیجه گرفت که:
این گونه احادیث نشان دهنده آن است که در مقام مشورت، آگاهی و پختگی خاصی لازم است که برخی مردان نیز از این شرایط برخوردار نمی باشند.
همان گونه که از تعابیری همچون: «با مردان عاقل و پارسا مشورت کنید؛ زیرا اینان جز به صلاح رأی نمی دهند» و «چرا هنگامی که به مسئله تازه بر می خورید، با مردان عاقل و پارسا مشورت نمی کنید»،۲۳ نمی توان استفاده کرد که مردان از عقل سالمی برخوردار نیستند، به جز تعداد اندکی از آن ها؛ به همین نسبت نیز نمی توان در مورد زن ها به این نتیجه رسید.
اگر زنی یا زن هایی در زمینه ای از توانایی و پخته گی لازم برخوردار نیستند، نباید مورد مشورت قرار گیرند؛ زیرا در آن زمینه رأیی سست و بی پایه دارند و بر اثر جهل و ناتوانی به عجز و ناتوانی دعوت خواهند کرد.
این تعابیر نشان دهنده نقصان و کمبود زنان در ذات نیست.
مشورت در خانه
قرآن کریم فرموده است: «پس بشارت ده بندگان مرا؛ آنان که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آن ها پیروی می کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایت شان کرده و آن ها خردمندان هستند».۲۴ در این آیه خداوند بند گان خاص خود را با این ویژگی توصیف می نماید که آنان در کارهای خود برای رسیدن به حق و حقیقت، سخنان گوناگون را می شنوند و از بهترین آن پیروی می کنند.۲۵ بدون تردید اداره خانواده و حل مشکلات و اختلافات آن نیز از اموری است که اقتضا دارد در آن به اصل مهم مشورت و رایزنی توجه گردد. وقتی در توصیه های قرآنی حتی امری جزئی مانند شیر دادن نوزاد و یا از شیر گرفتن او، بر اساس مشورت و رضایت پدر و مادر کودک صورت گیرد،۲۶ با این استدلال که مادر چیزهایی را در مورد تربیت فرزند می داند که پدر از آن آگاه نیست و اگر هر دو با هم مشورت و هم فکری نکنند، به ضرر فرزند تمام خواهد شد؛۲۷ پس در امور مهم تر نیز می توان این استدلال را سرایت داده و مشورت با زنان در امور خانه و خانواده را غیر قابل انکار دانست. قرآن کریم در جایی دیگر، به مؤمنان توصیه می کند که در امور خانواده از جمله مسائل فرزندان، به مشاوره شایسته بپردازند: (وَ أْتَمِرُوا بَینَکمْ بِمَعْرُوفٍ)؛۲۸ «ائتمار» که فعل «ائتمروا» از آن مشتق است، وقتی در مورد چیزی استعمال می شود، معنای مشورت کردن درباره آن چیز را می دهد.۲۹
اما با وجود قوّام بودن مردان بر زنان طبق نصّ صریح قرآن کریم،۳۰ مشورت با زنان در امور خانواده چه معنایی می تواند داشته باشد؟
در پاسخ باید گفت که تعارضی میان این دو پیش نخواهد آمد؛ زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و رهبری و سرپرستی دسته جمعی که زن و مرد به طور مشترک آن را به عهده بگیرند، مفهومی ندارد؛ در نتیجه مرد یا زن یکی باید «رئیس» خانواده و دیگری «معاون» و تحت نظارت او باشد. قرآن کریم در اینجا تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود و دلیل این امر را وجود ویژگی های خاص در مردان می داند، همانند ترجیح قدرت تفکر آنان بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی عواطف بیشتری بهره مند است)، داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید. همچنین تعهداتی که مردان در مورد انفاق و پرداخت های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند و نیز تعهد آنان در برابر همسر و فرزندان مبنی به پرداخت هزینه های زندگی، مهر و تأمین زندگی آبرومندانه برای آن ها، دلیل دیگری بر این امر است؛۳۱ اما مقام مشورت، مقام استفاده از هم فکری و آراء و افکار دیگران برای رسیدن به راه کاری مناسب در جهت رفع مشکلات و خروج از تنگناها و مقابله با آن هاست.
علامه محمدتقی جعفری نظام شورایی برای اداره امور خانواده را با سرپرستی و مأموریت اجرایی و قوّامیت مرد، بهترین گزینه و شرط لازم و فوق العاده با اهمیت می داند؛۳۲ البته با این شرط که اعضاء شورا با کمال تقوا و عدالت و بی طرفی از تمایلات شخصی در اداره خانواده دست به کار شوند۳۳ و معتقد است که این حالت می تواند برای اعضای خانواده دارای فوایدی باشد؛ مانند آنکه هر کدام از اعضای خانواده خود را در تصمیمی که گرفته شده است، سهیم دانسته و از این رو در انجام امور مربوط به آن، نهایت سعی و تلاش خود را به عمل خواهد آورد و در این راستا هرگز احساس نخواهد کرد که کاری بر او تحمیل شده است.
بنابراین، با توجه به این آیات و روایات و با در کنار هم قرار دادن آن ها می توان به این نتیجه رسید که اصل مصلحت اندیشی، تعقل و تدبر در امور، تخصص و رشد یافتگی و همین طور تلاش در دست یابی به حق و حقیقت، اصولی است که در یک مشورت سالم باید مد نظر قرار گیرد.
در عصر حاضر به دلیل مصلحت اندیشی و تدبیر زنان و تأثیر فراوان آنان در حل مسائل اساسی خانواده به خصوص در مسائل مربوط به زنان و دختران، نه تنها مشورت با آنان لازم، بلکه ضروری نیز به نظر می رسد؛۳۴ زیرا بعضی از مسائل درون خانواده ارتباط زیاد و تنگاتنگی با زنان داشته و اگر مرد بخواهد در آن زمینه ها به تنهایی تصمیم گیری کند، به انجام آن موفق نخواهدگردید. در این گونه موارد بهترین راه، مشورت و هم فکری زن و مرد برای رسیدن به یک راه حل مناسب و مطلوب می باشد. قرآن کریم جریان مشورت دهی یک دختر به پدر را بازگو کرده و بیان می دارد که با این که پدر او پیامبری از پیامبران الهی است، اما از پیشنهاد دخترش استقبال می نماید.۳۵
بنابراین مطابق فرمایش قرآن کریم، زنان و مردان از گوهر انسانی واحدی برخوردار هستند و هیچ تفاوتی با هم از این منظر نخواهند داشت، اما بنا بر وظیفه ای که آفرینش بر دوش هر کدام از آنان قرار داده است، هر یک از آن ها از ویژگی های خاص و منحصر به فردی برخوردار می باشند. زن ها به علت مسئولیت تربیت فرزندان و اداره خانه و بر دوش کشیدن امور مربوط به آن، دارای روحیه حساس و مملو از احساسات لطیف بوده که در بسیاری از موارد بر تصمیم گیری ها قضاوت ها و شهادت های آنان تأثیر محسوسی گذاشته است. همچنین به خاطر وجود همین مسئولیت ها فرصت کمتری برای پرداختن به مسائل گوناگون را دارند و وجود همین شرایط باعث می گردد که آنان نتوانند در امور گوناگون تبحر و تخصص لازم را پیدا کنند؛ هر چند با پیشرفت و صنعتی شدن جوامع در زمان کنونی بسیاری از این مشکلات از پیش پای آنان برداشته شده است، اما شاید بتوان ادعا کرد که دلیل عمده منع مشورت با زنان از سوی پیشوایان دینی به ویژه حضرت علی(ع) در همین نکات نهفته باشد؛ اما در اموری که زن ها در آن از تخصص کافی برخوردار هستند، مانند امور مربوط به خانواده و فرزندان، می توان از نظرات مشورتی آن ها استفاده برد؛ همان گونه که از نظرات مردان می توان در امور تخصصی شان بهره جست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[۱]. (وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ)؛ شوری (42): 38.
۲. حجرات (49): 13.
۳. (إِنّ أکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاکمْ إِنّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ)؛ همان.
۴. اصول کافی، ج 5، ص337؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 64.
۵. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 348؛ بحارالانوار، ج 100، ص262.
۶. زن در آئینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، ص 359.
۷. احزاب (33): 33.
۸. «و قال یا حمیراء إیاک أن تنبحک کلاب الحوأب»؛ الجمل، شیخ مفید، ص 318.
۹. بحار الانوار، ج 100، ص 253.
۱۰. اسلام و تفاوت های جنسیتی، حسین بستان(نجفی)، ص 279.
۱۱. همان، ص280.
۱۲. شخصیت وحقوق زن در اسلام، مهدی مهریزی، ص113 ـ 110.
۱۳. استبصار، ج 1، ص 190؛ اصول کافی، ج 1، ص 69.
۱۴. طلاق (65): 6.
۱۵. حجرات (49): 13.
۱۶. اصول کافی، ج 5، ص510 و 321 و ج 6، ص 5.
۱۷. بحار الانوار، ج 100، ص 253.
۱۸. التهذیب، شیخ طوسی، ج 7، ص 380.
۱۹. وسائل الشیعه، ج 4، ص 422.
۲۰. مسند احمد، ج 4، ص 341؛ صحیح بخاری، ج 3، ص 182.
۲۱. قرب الاسناد، عبد الله بن جعفر حمیری قمی، ص 25.
۲۲. بقره (2): 233.
۲۳. وسائل اعه، ج 12، ص ۴۲،ص 116.
۲۴. ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 380.
۲۵. بقره (2): 233.
۲۶. ترجمه مجمع البیان، ج 3، ص 35.
۲۷. طلاق (65): 6.
۲۸. ترجمه المیزان، ج 19، ص532.
۲۹. نساء (4): 34.
۳۰. تفسیر نمونه، ج 3، ص370.
۳۱. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، محمدتقی جعفری، ج 11، ص274.
۳۲. همان، ص 267.
۳۳. اخلاق در قرآن، محمدتقی مصباح یزدی، ج 3، ص 78.
۳۴. ر.ک: خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، محمدرضا سالاری فر، ص 149.
۳۵. سوره قصص، آیه 23 به بعد.
لینک کوتاه: https://b2n.ir/195577
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5659/7282/90427/%D9%85%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86