زندگی حقوقی، زندگی اخلاقی
پیامبر اکرم «ص» فرمودند: زن بدون اذن همسرش نباید شخصی را به منزل شوهر راه بدهد. این حرف درستی است اماجایی واقعا مردی با دلیل موجه و ناموجه قصد صله رحم بابستگان نزدیک را ندارد خوب تکلیف چیست؟
دو گونه زندگی
زندگی خانوادگی، می شود که دو گونه باشد: 1ـ زندگی حقوقی؛ 2ـ زندگی اخلاقی. هر کدام از این دو گونه زندگی، ویژگی هایی دارند و نتایج و ثمره هایی را به بار می آورند.
زندگی حقوقی:
زندگی حقوقی، آن است که حیات مشترک زن و شوهری براساس قوانین حقوقی و کیفری مدنی و خانوادگی بنا شود و همسران بنگرند که در زندگی مشترک شان و در قبال همسرشان چه وظایفی برعهده دارند و نیز چه چیزهایی از هم طلبکارند. در ساختن این نوع زندگی و مدیریت آن از قوانین حقوقی و کیفری استفاده می کنند و به منابع حقوقی و فقهی استناد می نمایند.
در این نوع از زندگی، هر کس در پی دریافت و استیفای حقوق خویش است و همسرش را موظف به ادای حقوق و انجام وظایف همسری می داند و او را می پاید که مبادا حقوق وی را ضایع کند و یا آنها را به کمال نپردازد. خود را نیز مجبور به انجام تکلیف در قبال همسر و ادای حقوق او می داند؛ که اگر ادا نکند و انجام ندهد، همسرش طلبکارانه آنها را مطالبه خواهد کرد.
در این گونه زندگی خانوادگی، دو همسر مانند دو شریک کاری و تجاری، در پی کسب حقوق و منافع خویش اند.
وقتی یکی از دیگری چیزی می طلبد، او نخست می اندیشد که آیا از نظر حقوقی و فقهی، وظیفه دارد که خواسته همسرش را برآورد؟ یا همسرش حق دارد که چنین مطالبه ای را از وی بنماید؟
در این نوع زندگی، این الفاظ بسیار بکار می رود: وظیفه تو است که چنین کنی. این، حق من است. این کار برعهده تو است. من شرعا وظیفه ندارم این کار را بکنم تو قانونا باید چنان کنی ... .
زندگی حقوقی، زندگی است قانونمند و خط و مرز کشیده و تجارت گونه. روح این زندگی، خشک است. ایثار و رفاقت، در آن، معنا ندارد. محبت در آن رنگ باخته است. زن و شوهر، مانند دو شریک یا دو کارگر و کارمند به اجبار قانون کار، می کنند و مواظب اند که بیش از وظیفه شغلی کار نکنند، و اگر کردند اضافه حقوق بگیرند و مواظب اند که حقوق خود را به تمام و کمال بگیرند و نیز مواظب اند که دیگری به حقوق شان تجاوز نکند.
در زندگی حقوقی و قانونی، خط کشی های دقیقی وجود دارد. مرزها معین و تعریف شده اند. قلمرو هر کدام از زن و شوهر مشخص است.
برخی از قوانین این زندگی قانون مدار اینهایند:
1ـ نفقه و هزینه زن و مخارج زندگی برعهده مرد است؛ در حد و اندازه عرف مردم جامعه نه بیش و نه کم.
2ـ زن بدون اجازه و اطلاع مرد نمی تواند از خانه بیرون رود مگر اینکه قبلاً شرط کرده باشد.
3ـ زن می تواند برای کار در منزل، از مرد اجرت بگیرد؛ مانند یک کارگر و کارمند که از صاحب کار خود، مزد می گیرد.
4ـ زن باید نیازهای جنسی مرد را برآورد، و اگر برنیاورد مرد می تواند بر او سخت بگیرد و از وی شکایت کند و او را به محکمه بکشاند! یعنی مسائل جنسی زن و شوهر از دائره عشق ورزی و مهرورزی بیرون است؛ یک تکلیف است برعهده زن و یک حق است از آن مرد علاقه و میل و آمادگی و عدم آمادگی روحی و عاطفی زن، چندان مطرح نیست؛ او باید وظیفه قانونی اش را انجام دهد و حق مرد را ادا نماید.
5 ـ زن می تواند برای شیر دادن به فرزندشان از شوهر اجرت بگیرد مانند یک دایه بیگانه.
6ـ زن بدون اجازه شوهر نمی تواند به کارهای فرهنگی و اجتماعی و کارهای دیگر در بیرون خانه اقدام کند. مگر اینکه ابتدای ازدواج شرط کرده باشد.
7ـ زن هر گاه اراده کند می تواند مهریه اش را از همسرش مطالبه کند و بگیرد اگر چه با به دادگاه کشاندن و به زندان افکندن شوهر باشد!
8 ـ بر زن لازم نیست که جهیزیه به خانه شوهر بیاورد، و اگر جهیزیه داشت شوهر حق ندارد بدون اجاره زن از آنها استفاده کند.
9ـ زن حق ندارد بی اجازه شوهر در دارایی های او تصرف کند.
10ـ شوهر حق ندارد مهمانی را دعوت کند که پذیرایی اش برعهده زن باشد.
11ـ زن نمی تواند بدون اطلاع و اجازه شوهر در خانه او مهمان دعوت کند و آنها را در خانه و زندگی مرد وارد نماید حتی پدر و مادرش را، و اگر بی دعوت بیایند، نمی تواند از دارایی شوهر، بدون اجازه او از ایشان پذیرایی کند!
و ...
راستی که این نوع زندگی، چه سخت و طاقت سوز است!
زندگی اخلاقی
زندگی اخلاقی، زندگی ای «فراقانونی» است؛ به معنای مثبت آن. بدین سان که اخلاق و ارزش های انسانی و حالت های عاطفی و روانی، چنان در آن پررنگ اند که برای حقوق و قانون (به معنایی که در زندگی حقوقی حاکم است) مجالی باقی نمی ماند. حیات مشترک زن و شوهر براساس تعاون و تفاهم و عشق و ایثار نهاده شده است. در این زندگی به قوانین و احکام حقوقی و مدنی خانوادگی استناد نمی شود مگر به اندازه نیاز و به گاه ضرورت، آن هم در هاله ای از ادب و احترام و صفا و خشنودی.
در زندگی اخلاقی زن و شوهر، عاشق و معشوق اند، رفیق اند، فدایی هم اند، یکی اند، روح عشق و ایثار، پیکر زندگی شان را شاداب و طربناک کرده است. در این نوع از زندگی، حقوق و قانون مراعات می شود؛ اما نه از سر اکراه و اجبار؛ بلکه به دلخواه و اختیار. حریم ها و حرمت ها پاس داشته می شوند؛ اما نه از روی قرارداد و از ترس؛ بلکه از روی احترام و تکریم. در این زندگی، مرد کار می کند ؛ اما نه بخاطر آنکه قانون، تأمین نفقه زن و هزینه زندگی را برعهده او نهاده است؛ بلکه به فرموده پیامبر اعظم(ص) کار او جهادی مقدس است و خود او مجاهدی فی سبیل اللّه است:
«الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل اللّه ؛ آن کس که برای عیال و تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، چونان مجاهد در راه خداست.»
در زندگی اخلاقی زن در خانه کار می کند؛ اما نه مانند مزدوران و نه برای گرفتن مزد و اجرت؛ بلکه به فرموده امیرمؤمنان (ع) خانه برای او چونان میدان جهاد فی سبیل اللّه است و همسرداری نیکو برای او چون جهاد در راه خداست و پاداش او مانند پاداش مجاهدان است:
«جهاد المرءة حسن التبعل؛ جهاد زن، نیکو شوهرداری کردن است.»
در این زندگی برای زن در قبال هر لبخندی که بر لبان مردش بنشاند حسنه ای است که پاداش آن نزد خدای سبحان است.
در این زندگی زن به فرزند شیر می دهد؛ اما شیرفروشی نمی کند و مزد نمی گیرد؛ بلکه در قبال هر مکیدن کودک، برای مادر حسنه ای است و نزد خدای رحمان پاداشی دارد پیامبر اعظم(ص) در این باره فرموده:
« ... فاذا ارضعت، کان لها بکل مصة کعدل عتق محرر من وُلدِ اسماعیل، فاذا فرغت من رضاعه ضرب ملک کریم علی جنبها و قال: استانفی العمل فقد غعر لک؛ هنگامی که مادر به بچه شیر می دهد، برای هر مرتبه ای که بچه سینه مادر را می مکد، خداوند ثواب آزاد کردن یک انسان از فرزندان حضرت اسماعیل (که مؤمن و موحدند) به مادر پاداش می دهد و هنگامی که شیر دادن را به پایان برد، فرشته ای بزرگوار، دست بر پهلوی مادر می گذارد و می گوید: زندگی تازه ای را آغاز کن، که خداوند گناهان گذشته ات را بخشید.»
در زندگی حقوقی، پذیرایی از مهمانان شوهر، بر زن واجب نیست و نیز بر مرد هزینه کردن برای مهمانان زن واجب نیست؛ اما در زندگی اخلاقی، مهمان حبیب خداست و پذیرایی از او مایه خیر و برکت است و سبب شادمانی دل ها می شود و مهمان غم و اندوه و بلا و گرفتاری را از خانه و زندگی بیرون می راند. و به فرموده پیامبر اعظم(ص): «رزق و روزی مهمان از آسمان نازل می شود.»
در زندگی حقوقی، زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را تأمین کند؛ اما در زندگی اخلاقی، زن و شوهر به همدیگر عشق می ورزند. نیاز جنسی و عاطفی برای هر دو مطرح است. هر کدام می کوشد دیگری را خرسند و خشنود کند. نوازش و آمیزش ایشان حسنه است و ثواب دارد و سبب خشنودی خدا می شود دیگر سخن از ادای حق از یکسو و گرفتن حق از سوی دیگر نیست؛ بلکه داد و ستدی دو سویه است. دیگر سخن در این نیست که زن به هر شکل و در هر حالت،
هر چند به اکراه و اجبار و ناآمادگی روانی و عاطفی و جسمی باید تسلیم مرد باشد؛ بلکه هر دو مراعات حال و حق یکدیگر را می نمایند و مسئله از صورت یک تکیلف خشک و بی روح، بیرون می آید و به عشق ورزی دوستانه و دو جانبه بدل می شود. زوج ها به معاشقه می پردازند. بهره زن از تمتعات جنسی و عشقی، کمتر از بهره مرد نیست؛ هر دو از دل و جان و به دلخواه و رضایت خاطر و با لذت و طراوت، یکدیگر را کامیاب می کنند.
در زندگی اخلاقی اگر چه مانند زندگی حقوقی، بیرون رفتن زن از خانه و پرداختن به کارهای اجتماعی، منوط به رضایت مرد است؛ اما زن و شوهر رفیقانه و مسئولانه در عرصه زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی، یکدیگر را یاری می کنند و هر کدام، در این ساحت های فضیلت نقشی ایفا می نمایند.
در این زندگی هم مهریه، از آن زن است؛ بخشیدن مهریه، یک فضیلت برای زن است و پاداش الهی را ثمر می دهد. همچنان که مرد مهریه را به عنوان هدیه ای ناچیز به همسر تقدیم می دارد.
در زندگی حقوقی، اهدای هدیه به زن بر مرد واجب نیست؛ هدیه جزو نفقه نیست؛ اما در زندگی اخلاقی، اهدای هدیه، حسنه ای است که موجب خرسندی خداست و سبب گرمی قلب ها و فزاینده محبت و نشانه عشق است و کدورت ها را از دل ها می زداید. پیامبر اعظم(ص) فرموده:
«تهادوا فان الهدیة تضعف الحُب و تُذهِبُ بغوائل الصدر؛ به یکدیگر هدیه دهید، که هدیه، دوستی و محبت را می افزاید و کینه ها و کدورت های سینه ها را می زداید.»
در زندگی حقوقی، کفالت فرزند برعهده پدر است و حق حضانت او تا چند سال از آن مادر است و سپس به پدر منتقل می شود؛ اما در زندگی اخلاقی، فرزند، ثمره عشق زن و شوهر است میوه بوستان فرخنده زندگی است که هر دو او را ریحانه بهشتی و هدیه الهی می دانند و با جان و دل دوستش دارند و با رغبت و شفقت، در پرورش او می کوشند و وی را از بهترین مصداق های باقیات صالحات می دانند و از خداوند به دعا می طلبند که او را مایه گرمای دل هاشان و روشنای چشم هاشان قرار دهد:
«رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا و ذُرِیاتِنا قُرَةَ اَعُینٍ؛ خدای ما! همسران و فرزندان مان را نور چشمان مان قرار ده ... .»
در زندگی حقوقی و قانونی زن به شوهرش به چشم یک همکار، می نگرد که چگونگی رابطه آن دو را قانون معین و تعریف می کند و به زن می گوید که کجا باید از شوهر اطاعت کرد و کجا می شود اطاعت نکرد؛ اما در زندگی اخلاقی و ایمانی، شوهر چنان در دل و جان زن اوج می گیرد که به فرموده پیامبر اعظم(ص) اگر سجده بر غیر خدا جایز بود زن بر شوهرش سجده می کرد و نیز زن نزد شوهر امانتی است الهی که باید در حفظ و رعایت آن از هیچ کوششی دریغ نکند.
نارسایی زندگی حقوقی
با زندگی حقوقی و قانونی، نمی توان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمی تواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیبه» برساند. آری، اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به
دادگاه و پرونده حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود حقوق و قانون می تواند کاربرد داشته باشد آن هم کاربرد در سرد و ضعیف. همانجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام می رساند آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون می تواند نقشی کم رنگ و رنج بار داشته باشد. قانون و حقوق، در قلمرو زندگی خانوادگی، مانند کارد و عمل جراحی در پزشکی است که اگر بیماری به دارو و دیگر راههای درمانی پاسخ نداد به ناچار تیغ جراحی بکار می آید آن هم معمولاً کار شکافتن و عضو فاسدی را بریدن و بخشی را از بخشی جدا کردن را برعهده دارد و سرانجام بیمار یا هلاکت است یا رنجوری و فلاکت و گاهی نیز از مهلکه رستن و چند صباحی دیگر ادامه حیات دادن؛ چه بسا که آن چند صباح حیات نیز حیاتی ناگوار باشد، نه حیاتی خجسته و شاداب و امیدوار.
پرسشی و پاسخی
پرسش: آیا مسائل حقوقی را اصلاً به زندگی مان راه ندهیم؟ آیا زن و شوهر نباید بدانند که چه وظایفی برعهده دارند و نیز چه حقی برعهده همسرشان دارند؟ مگر این قوانین حقوقی و کیفری، برگرفته از فقه و دین ما نیست؟ مگر آگاهی به آنها آدمی را به وظایفش متعهد نمی کند؟ مگر حقوق، گرفتنی و دادنی نیست؟ مگر انسان، موظف به استیفای حقوق خویش و نیز پرداخت حقوقی دیگران نیست؟ ... .
پاسخ: چرا. باید حقوق و قوانین را بدانیم؛ اما آنها را بالاتر از اخلاق ننشانیم بلکه اخلاق را برتر از آنها نهیم. اخلاق که باشد حقوق نیز مراعات می شود. اخلاق، «صد» است و و حقوق «نود» و «چون که صد آمد نود هم پیش ماست.» چتر اخلاق چندان گسترده است که حقوق را کاملاً زیر پوشش می گیرد. اگر اخلاق مراعات
شود حقوق نیز به یقین رعایت شده است اما عکس آن صحیح نیست یعنی اگر همه قوانین حقوقی را نیز مراعات کنیم باز هم بخش هایی از اخلاق از زیر چتر حقوق بیرون می ماند و آدمی از آنها محروم می شود. به اصطلاح منطقی نسبت میان زندگی اخلاقی و حقوقی، «اعم و اخص مطلق» است دائره گستره زندگی اخلاقی، فراخ تر از زندگی حقوقی است.
اگر اخلاق بر زندگی همسران حاکم باشد، نه تنها حقی از هیچ کدام ضایع نمی شود بلکه هر یک از آنان علاوه بر دریافت حق خود، چیز بیشتری نیز دریافت می کند و نیز حقوقی که در جامه اخلاق و با رنگ و لعاب ایمان و عشق دریافت شود، بسیار شیرین تر و گواراتر است از حقوقی که در چارچوب تنگ و خشک قانون دریافت گردد.
سخن فرجامین
بنابر آنچه بیان شد، خردمندی و حکمت و دیانت، بر زوج های جوان و (غیر جوان) حکم می کند که اساس زندگی شان را بر اخلاق و معنویت نهند و بر پیکر زندگانی، لباس صفا و وفا و ارزش های الهی و انسا نی بپوشانند و فضای حیات مشترک شان را با عشق و ایثار و وفا و گذشت و تفاهم و همدلی، عطرآگین کنند، تا حیات شان فرخنده و «طیبه» باشد و ثمره های با طراوت و نیکو به بار آورد.
و هرگز به ابزار خشک و خشن و افسرده و بی روح قوانین حقوقی و کیفری نیندیشند و به آنها چنگ نزنند و پای آنها را به محیط با صفا و صمیمیت زندگی خجسته شان باز نکنند.
پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ امیرمؤمنان(ع)، نهج البلاغه، حکمت، 136.
2 ـ وسایل الشیعه، ج15، ص175.
3 ـ همان، ج16، ص520.
4 ـ کنزل العمال، ج6، حدیث 15061.
5 ـ فرقان، آیه 74.
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/6700/79479/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-1(%D8%B3%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C)
لینک کوتاه: https://b2n.ir/581241