بانوی آب

بانوی آب

بانوی آب در پیام رسان ایتا: @banooyeab

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۰۷ ب.ظ

یادت باشد 3

: کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید: "عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم؟" به حمید نگاه کردم، گفتم :"نه من نمیبخشم!" نگاه همه با تعجب به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: "دخترم مهریه رو میگیری؟" رک و راست گفتم :"بله میگیرم"، حمید خندید و گفت :"چشم مهریه رو میدم،همین الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم". عاقد لبخندی زد و گفت :"پس مهریه طلب عروس خانوم،حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه" بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد،به دستم داد و گفت :"این هم مهریه شما خانوم!" پول را گرفتم و گفتم :"اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه!" حمید خندید و گفت :"هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده "، پول را نشمرده دور سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم :"نذر سلامتی آقای من!" 

نظرات  (۱)

جالب
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی